بنام خدا
چطور با خانواده همسرتان کنار بیایید
آیا شنیدن کلمه خانواده همسر یا "مادرشوهر" فشارخونتان را بالا میبرد؟ آیا برای کنار آمدن با خانواده همسرتان حسابی دچار مشکل شدهاید تا جاییکه واقعاً دوست دارید بدانید چطور میتوانید از دست مادرشوهر و خواهرشوهر یا بقیه اعضای خانواده همسرتان خلاص شوید؟
احتمالاً با عشق فراوان با همسرتان ازدواج کردهاید اما نمیدانستید که پس از ازدواج مجبور خواهید بود با خانواده سرسخت او هم کنار بیایید و حتی ممکن است اکنون از آنها متنفر هم باشید. کنار آمدن با خانواده همسر گاهی واقعاً دشوار میشود مخصوصاً اگر طوری وانمود کنند که همه مشکلات از جانب شماست و باعث شوند احساس کنید که بهتر است دهانتان را ببندید تا آرامش برقرار شود. اما خیلی وقتها را مجبورید کنار آنها بگذرانید، مثل روزهای تعطیل و باید بدانید چطور میتوانید به بهترین شکل با آنها برخورد کنید.
مشکلات متداولتان ممکن است شکایت مادرشوهرتان از دستپخت شما یا خانهداریتان باشد، اینکه مدام سوالپیچتان کند که کی میخواهید بچهدار شوید یا از نحوه بزرگ کردن و تربیت بچههایتان ایراد بگیرد. ممکن است مادرشوهرتان حرفی بزند یا کاری کند که تصور کنید هنوز شوهرتان را یک پسربچه کوچولو میبیند. شاید هم از این واقعیت که والدین خودتان و والدین همسرتان نتوانند هیچوقت با هم کنار بیایند واهمه داشته باشید و تصور کنید شاید این مشکلات به زودی زندگی زناشوییتان را برهم زند.
آیا درک نمیکنید که چرا همسرتان در واکنش به تاثیر والدینتان در زندگی زناشویی شما چنین رویکرد خشمگین و ناراحتی دارد؟ اگر مردی هستید که نمیدانید برای اینکه همسر و مادرتان بهتر با هم کنار بیایند چه باید بکنید، باید درک کنید که چرا همسرتان تا این اندازه ناراحت است و چرا برای کنار آمدن با مادرتان یا سایر اعضای خانواده مشکل دارد.
بااینکه درست است که لزومی ندارد در همه موقعیتها پادرمیانی کنید و مشکلات بین همسر و مادرتان را برطرف کنید، اما همسرتان به این دلیل ناراحت است که والدینتان در مسائل کاملاً خصوصی زندگی شما که فقط باید توسط خود شما و همسرتان درمورد آن تصمیمگیری شود، دخالت میکنند. این شامل کنار آمدن با خواهرشوهر، برادرشوهر، پدرشوهر و هر عضو دیگر خانواده که دردسرساز میشود هم میتواند باشد.
از خودتان سوال کنید: اگر کسی وارد خانهتان شده و دستهچکتان را بیاجازه برداشته و بخاطر خرجومخارجتان از شما سوال و جواب کند، آن را رفتاری غیرقابل قبول نمیدانید؟ آیا چون تصور میکنید اینکه پولهایتان را چطور خرج میکنید، هیچ ارتباطی با آن فرد ندارد، نسبت به این رفتار فوراً واکنش نمیدهید؟ همسرتان هم دخالتهای مداوم والدینتان در مسائل خصوصی شما را همینطور میبیند.
همسرتان بیمیلی شما به حرف زدن در این مورد و متوقف کردن این دخالتها در زندگی خانوادگیتان را نوعی خیانت میبیند. همسرتان تصور میکند که این دخالتهای بیدلیل والدینتان موجب برهم خوردن رابطه شما شده و ممکن است به قیمت از بین رفتن زندگی زناشوییتان تمام شود و باید فوراً به آن خاتمه داده شود.
همسرتان باور دارد که هربار که جانب والدینتان را میگیرید و برای جلوگیری از مداخلههای آنها هیچ کاری نمیکنید، به ازدواجتان خیانت میکنید. خیانت یکی از عمیقترین ضربههایی است که میتوانید به قلب همسرتان وارد کنید که اگر تغییر نکند میتواند خشم و ناراحتی شدید ایجاد کند که شما و همسرتان را از هم دورتر و دورتر کرده و در آخر ازدواجتان را به طلاق میکشاند. بله دقیقاً تا همین اندازه جدی است.
آیا دوست ندارید ازدواج با همسرتان بر هم بخورد؟ پس چه زن باشید و چه شوهر، هر دوی شما باید به این توافق برسید که مشکلی با خانواده همسر وجود دارد که باید حل شود تا بتوانید از ازدواجتان محافظت کنید. اگر خانواده زنتان در زندگی شما دخالت میکنند و این مسئله اعصاب شما را خورد کرده است، این هم به توجه فوری نیاز دارد.
دوست دارید بدانید چطور میتوانید با خانواده همسرتان کنار بیایید؟
• وفاداری را نمیتوان تقسیم کرد. وقتی با همسرتان ازدواج کردید، به او قول دادهاید که بالاترین اولویت زندگی را به او بدهید و وفاداری شما دقیقاً باید به همین باشد. اگر همسرتان با مادرشوهر خود مشکل دارد، این وظیفه شماست که پادرمیانی کرده و مشکل را حل کنید. اگر شوهری هم با مادر یا سایر اعضای خانواده همسرش مشکل دارد، باز هم این وظیفه زن است که جانب شوهرش را گرفته و مشکل را برطرف نماید.
• بین شما و خانواده همسرتان باید مرزهای درست و مشخصی ایجاد شود تا مشکلی ایجاد نشود. همراه با همسرتان درمورد این مرزبندیها مشورت کنید و نقش والدین همسر را در زندگی زناشوییتان مشخص کنید. همه موارد را جایی یادداشت کرده و به یک نتیجه مشخص برسید.
• والدین خودتان و همسرتان فقط چیزهایی را خواهند فهمید که خود شما به آنها میگویید. مرزها را طوری تعیین کنید که همسرتان بداند چه اطلاعاتی را میتواند با خانواده خودش و خانواده شما در میان بگذارد. اگر هر بار که عصبانی، خسته و ناراحت هستید و در زندگی زناشوییتان مشکل پیدا کردید، به خانه والدینتان میروید آنها فقط مشکلات را میشنوند و وقتی مشکلاتتان را حل میکنید آنها را نخواهند شنید. اگر در زندگیتان مشکل دارید، باید آن مشکل را به اتفاق همسرتان حل کنید، کاملاً خصوصی و محرمانه.
• مرزبندی زمانی تعیین کنید تا هر دوی شما بدانید چه مدت زمان را باید در خانه والدینتان سپری کنید و آنها چند وقت یکبار میتوانند پیش شما بیایند. گاهیاوقات زن و شوهرها به این دلیل دعوایشان میشود که والدین یکی از طرفین مدام در خانه آنها هستند و این باعث میشود هیچ زمانی را نتوانید تنها در کنار هم بگذرانید. یا گاهی هم زن مدام در خانه مادرش است و مسئولیتهای خانه خود را به گردن نمیگیرد و یا خانواده همسر مداوم تلفنی تماس میگیرند تا از جزئیات زندگی زناشویی شما باخبر شوند.
• مرزهایی برای تصمیمگیریها تعیین کنید تا هر دوی شما درک کنید که این خودتان هستید که باید تصمیمات را بگیرید بدون مشورت گرفتن و کمک خانوادهها. وقتی تصمیم را گرفتید نباید بگذارید چون یکی از والدین طرفین مخالفت کرده است، فکرتان را عوض کنید.
• درمورد مراقبت و تربیت بچهها مرز تعیین کنید تا استانداردها و قوانینی که در خانه شما مشخص شده است توسط خانوادههای طرفین برهم نخورد. اگر برای خودتان مرزی تعیین نکنید، مطمئناً مشکلاتی ایجاد خواهد شد. همچنین وقتی نتوانید والدین مداخلهگر را سر جای خود بنشانید، مشکلات حتی بیشتر هم میشوند.
• وقتی درمورد مرزبندیها تصمیم گرفتید، باید آنها را رعایت کنید. اگر یکی از طرفین این مرزها را بشکند، کل این فرایند برهم خورده و به والدین طرفین پیام دخالت کردن فرستاده میشود. علاوه بر این وقتی نتوانید یک توافق با همسرتان را رعایت کنید، اعتماد او را از دست خواهید داد. باید درک کنید که اگر اعتماد همسرتان را از بین ببرید، به قولوقرارهایتان در ابتدای ازدواج خیانت کردهاید.
• با والدینتان (یا والدین همسرتان که اعصابتان را خورد کردهاند) درمورد مرزبندیهایی که به اتفاق همسرتان مشخص کردهاید صحبت کنید. برای آنها مشخص کنید که این مرزبندیها را با هم تعیین کردهاید و مورد قبول هر دوی شماست. شاید باور نکنید اما خیلی از مادرشوهرها نمیدانند که دخالتهایشان چقدر باعث ناراحتی شما میشود به همین دلیل باید یاد بگیرید که چطور قاطع باشید و وقتی کاری انجام میدهند که باعث ناراحتی و سرخوردگی شما میشوند با روشهای قاطع و در عین حال محترمانه با آنها برخورد کنید.
• اگر مشخص است که در تعطیلاتی که باید در کنار خانوادههایتان بگذرانید، والدین شما و همسرتان با هم کنار نخواهند آمد، برای شما و همسرتان بهتر خواهد بود که هریک به طور جداگانه با خانواده خود صحبت کند. برای آنها توضیح دهید که بااینکه درک میکنید که ممکن است نتوانند دوستان خوبی برای هم شوند اما اگر بتوانند با هم کنار بیایند شما و همسرتان را بیاندازه خوشحال خواهند کرد.
• در موقعیتهای اجتماعی بهتر است که آنها دور از هم نگه دارید تا اینکه بخواهید مدام استرس کنار آمدن آنها را داشته باشید. اگر یک شام کوچک خانوادگی است، بهتر است هر خانواده را جداگانه دعوت کنید تا از روبرو شدن آنها جلوگیری کنید. اما به خاطر داشته باشید که همه آنها آدم بزرگ هستند، حتی اگر رفتارشان چیز دیگری را نشان دهد.
• هیچوقت سعی نکنید همسرتان را مجبور کنید که بین والدین خود و شما یکی را انتخاب کند. درک کنید که زن دیگری که در زندگی هر مردی هست مادر اوست. اگر دیدید که شوهرتان مدام میگوید "مادرم فلان کار را فلان طور انجام میدهد" به او بگویید که برود و با او زندگی کند.
• جنگهایتان را انتخاب کنید. گاهیاوقات باید بپذیرید که در بعضی موقعیتها مخالفت کنید، مودبانه به آنها بگویید که بااینکه از پیشنهادشان ممنونید اما شما و همسرتان هستید که تصمیم نهایی را میگیرید. دقت کنید که با ملاحظه و ادب رفتار کنید، احساسات و عصبانیتتان را کنترل کنید و پیش از به زبان آوردن هر جملهای آن را خوب در ذهنتان بررسی کنید.
آیا برای کنار آمدن با خانواده همسرتان مشکل دارید؟ اگر دوست دارید وضعیت خودتان را شرح دهید و از دیگران در قسمت نظرات راهنمایی بگیرید. یا اگر رابطه شما با والدین همسرتان بدون مشکل و خوشایند است تاجاییکه واقعاً آنها را دوست دارید و تحسینشان میکنید، چه توصیههایی میتوانید برای آنهایی که برای کنار آمدن با والدین همسرشان مشکل دارند مطرح کنید؟ منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستیم.
نظرات شما عزیزان: